فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زيبا ساز ، نایت اسکین
عروسک بازیه ادرینا



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


نینیه نازم

خاطرات پرنسس کوچولوی ما

تودیگه چی هستی؟

  

شاید خوردنی باشی!!

برو بابا ترسیدم خوردنی هم نبودی

اصلا شاید تو خوردنی باشی

          

+نوشته شده در یک شنبه 18 / 12 / 1391برچسب:,ساعت7:0 بعد از ظهرتوسط مریم و علی | |

دخملم با صورت کیک خورده تو تولد داییش

4دستوپارفتنتو کلی شیطنت

زیر میز گیر افتادم

خواب فرشته کوچولوی ما

زیر تخت گیر افتادم

دخمل نماز خونممممممم نمازت قبول عسلممم

+نوشته شده در یک شنبه 18 / 12 / 1391برچسب:,ساعت6:40 بعد از ظهرتوسط مریم و علی | |

 

دختر گلم 8 ماهگیت مبارک باشه هورررررررررررررررررررررا

ایشالاه همیشه تنت سالم و صحیحو سلامت باشی دخترم  داریم به عید نزدیک میشیم دیگه چیزی به یه سالگیت نمونده گلکم چه زوووووووود گذشت پارسال این موقعها تو دلم  بودی الان پیشمی و روزی هزار بار خداروشکر میکنم از وجود تو به خصوص الان که شیرین تر شدی

وزن 8500

قد 71

کارایی که میکنی:

دست دسی

بابای میکنی میگی هایای

4دستوپا میری کل خونه رو بهم میریزی یه گلدون هست هی میری سراغش میندازیش زمین

اگه کف زمین پارکت نبود الان گلدونو هزار بار شکونده بودی شیطونک من

جارو برقی رو میبینی میای سوارش میشی وقتی روشن میشه پا به فرار میزاری هههه

از بغل من بغل کسی نمیری لباس بپوشم برم بیرون پشت سرم گریه میکنی 

تو روروئکم دیگه دوست نداری بشینی

از پله اشپزخونه میری بالا وقتی میخوای بیای پایین تالاپی میفتی

شیشه گاز اینه ایه هی میری توش خودتو میبینی و لیسش میزنی

در خونه باز باشه غافل بشم رفتی بیرون

میری زیر مبل و میز گیر میکنی

تو سینی دوست داری بشینی

عاشق تبلیغ مای بیبی مولفیکس مرسی و تبلیغ دنت هستی

حرفای دخملم:

بابا ماما  ددددددددد

اده

ده ده ده

اوووووووووووو

دخمل خوجل مامان

چلا انقدر کشام بزلگن؟؟؟

نمایی از دست دسیه دخملی

چگده عسکمو میندازین

 

+نوشته شده در یک شنبه 18 / 12 / 1391برچسب:,ساعت5:40 بعد از ظهرتوسط مریم و علی | |

بلههههههههه دوستان یه روز تعطیل ادرینا چشم ما رو دور دید و یه ناخنکی به چیپس و ماست موسیر زد البته مامان بزرگش هم بی تقصیر نبوداااااااا!!!!!!!!!!

ادرینا در دماوند

 

حرف زدن ادرینا با شونه

قیییییییییییییییییی اوووووووووووو

مامان برو اونور مزاحم نشووووو

با زبون خوش گفتم برو اونور داریم حرف میزنیم

حتما باید برخورد فیزیکی کنم باهات؟؟؟؟؟

 

اینجا هم ما رفتیم تولد دخمل همسایه دختل خوبی بودیم نشستیم پرتقال بازی

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 6 / 12 / 1391برچسب:,ساعت1:55 قبل از ظهرتوسط مریم و علی | |